کارفرمای ایرانی‌

چند وقت پیش از باران عزیز (نویسنده وبلاگ شاپرک پرواز کن) سوالی‌ کردم مبنی بر اینکه حداقل دستمزد در کانادا چقدر هست؟

ایشان پاسخ سوال من را دادند و اضافه کردند که بعضی از کارفرما‌های ایرانی‌ ، حقوق کمتری از حداقل قانونی‌ را به پرسنل خود پرداخت میکنند!!!

با این پاسخ به فکر فرو رفتم و از چند نفر که اینجا برای یک ایرانی‌ کار میکنند سوال کردم و آنها هم گفتند که حقوق دریافتی شان کمتر از حداقل قانونی‌ هست!!!

چندی پیش میترا عزیز (نویسنده وبلاگ آینده سبز) در یکی‌ از پست‌های وبلاگشان به یافتن کار اشاره کرده بودند و حقوقی که قرار هست از کارفرمای خود دریافت کنند. که این هم باز کمتر از حداقل قانونی‌ هست!!!

براستی ما را چه شده هست؟

معنی‌ این کار زرنگی هست یا شارلاتانی؟؟!!!

شخصی‌ که به کانادا مهاجرت نموده است و بعد از مدتی‌ ، حالا یا پولی‌ به همراه داشته و یا تلاش کرده و پول لازم را فراهم کرده و یا به هر شیوه دیگری ، موفق شده که شرایط کاری مناسبی را برای خود فراهم کند و به واسطه آن افرادی را به استخدام خود در آورده است ، چه بلایی سر وجدانش آمده است؟

البته من مطمئن هستم که این مساله در بین کارفرمایان ایرانی‌ عمومیت ندارد. ولی‌ همان درصد ناچیز ، چه فکر میکنند. چرا همچنان حس قانون گریزی در بعضی‌‌ها زنده است؟

خوش باشید

36 دیدگاه

  1. اکتبر 7, 2009 در 12:43 ب.ظ.

    با سلام
    باید به یک نکته توجه فرمایید که آن شخصی که حاضر است پایین تر از حداقل دستمزد کار کند اصلاً اجازه ی کار کردن قانونی در آن کشور را ندارد و یا اجازه ی محدودی در هفته دارد.

    • امیر said,

      اکتبر 7, 2009 در 1:29 ب.ظ.

      دوست عزیز فرمایش شما کاملا متین اما بحث من سر این نیست که چرا طرف حاضره با این حقوق کار کنه. از طرفی‌ افرادی که من ازشون پرسیدم ، هیچ گونه محدودیتی برای کار کردن ندارند. یک سوال: آیا یک دانشجو که تنها مجاز به کار کردن ۲۰ ساعت در طول هفته را دارد ، باید کمتر حقوق بگیرد؟
      خوش باشی‌

  2. ثنا said,

    اکتبر 7, 2009 در 3:40 ب.ظ.

    سلام
    متاسفانه تو ایران که 80 درصد کارفرمایان همین کار را می کنند یا با کم حقوق دادن یا با کار بیشتر خواستن
    یکی از آشنایان ما تو یه شرکت کار می کنه ماه قبل میگفت از این ماه گفتند باید 2.5 تا 3 برابر قبل کارهاتون را تحویل بدید هرکس میتونه ادامه بده و هر کس نمیتونه به سلامت
    متاسفانه می بینیم که هرجا که میریم این خلق و خو را با خودمون می بریم و نمیتونیم تغییرش بدیم.

    • امیر said,

      اکتبر 7, 2009 در 4:32 ب.ظ.

      سلام دوست عزیز
      بله متاسفانه. اما انتظار من این بود که وقتی‌ شخصی‌ وارد محیطی‌ میشود که همه به قانون احترام میگذرند و بر خود واجب می‌دانند ، تبعیت از آن را، چرا بی‌ قانونی‌؟
      خوش باشی‌

  3. باران said,

    اکتبر 7, 2009 در 5:13 ب.ظ.

    سلام امیر جان
    علاوه بر کارکردن برای یک کارفرمای ایرانی تازه زیز تحت پوشش بیمه هم نیستی! و میتونم بگم تقریبا اکثریتشون همین طور هستند! یک سازمان مهاجرتی تصمیم داشت که منو استخدام کنه (ایشون خیلی معروف هستند) با هفته ای 300 دلار و بدون بیمه اجتماعی! حالا خودت حساب کن که ساعتی چند دلار (یک چیزی خدود کمتر از 7 دلار) میفته ! برای منی که همیشه سکرتر بودم هم در ایران درس خوندم و همه اینجا… به نظر من کار کردن برای یک ایرانی وقت تلف کردنه ! البته این تجربه منه! اینجا یک cashier با بالای 8.75 دلار شروع میکنه و تازه به تجربه اش هم بستگی داره که بالاتر بره!! بعضی اوقات میگم : امان از دست ایرانی های کانادا نشین…

    • امیر said,

      اکتبر 7, 2009 در 11:03 ب.ظ.

      سلام باران جان
      بله من هم اینجا پیگیر شدم و دیدم که اینجا هم همین برنامه هست. والا چی‌ بگم غیر از تاسف!!!!
      خوش باشی‌

  4. فریبا said,

    اکتبر 7, 2009 در 7:28 ب.ظ.

    سلام امیرجان
    حتما شما هم زیاد شنیدید که ایرانی در خارج کشور خیلی زود پولدار میشن یا همه ایرانی میگن که ما مردمان باهوشی هستیم زود زندگی خودمونو روبه راه میکنیم یا مدارج علمی بالایی توخارج از کشور داریم … البته من هم قبول دارم که ایرانی باهوش ویا زرنگ اند ولی یکی از صفتهای ناپسندیده ای که ما ایرانی ها داریم طمع است . شما نگاه کنید کدوم سرمایه دار که چند صد نفر کارگر داره حاضره فقط کمی به کارگراش مزایا بده یا وحقوق قانونی انها رو دقیقا رعایت کنه ؟ کدوم بساز وبفروش حاضر کمی از سود میلیاردی خودش کوتاه بیاد وکمی ارزونتر اپارتمانهاشو بفروشه؟
    من حسابدارم و خیلی وقتها شاهد این واقعیت تلخ هستم که با وجود سودها ی کلان کارفرما در مواقع بحرانی اولین هزینه ای روکه قطع میکنه مربوط به کارکنانش هست.
    و وحشتناکتر اینکه ما حس ترحم وهمدردی مون هم به شدت نزول کرده .
    متاسفانه کم هستند کسانی که از اشکهای پیر مرد مچاله شده در پیاده رو یا صورت رنگ پریده دخترک اسفند دود کن کنار چهار راه شب خوابشون نبره .
    آدم درست و حسابی اول تو کشور خودش باید خوب وقانونمند باشه .
    اینو بدونین قوانین کار امد ومترقی میتونه جامعه ای خودشو مترقی وسالم نگهداره اما شخصیت اکثر مهاجران(بخصوص نسل اولی ) رو نمی تونه کاملا مترقی و انسانی کنه .
    ببخشید زیاد نوشتم ولی این مسائل منو خیلی رنج میده. مرسی

    • امیر said,

      اکتبر 7, 2009 در 11:13 ب.ظ.

      ممنونم فریبا جان که کامل شرح دادی. من هم کاملا موافق هستم. ولی‌ فریبا جان در خارج از کشور ، وقتی‌ یک کارفرما حق کسی‌ را بخوره ، علی‌الخصوص ، هموطنش را ، اوج نامردی و بی‌ وجدانیه. اصلا هیچ کس انتظار کمک زیاده از حد نداره. همه حقشان را میخواهند.
      واقعا متاسفم!!!
      خوش باشی‌

  5. sara said,

    اکتبر 7, 2009 در 8:51 ب.ظ.

    سلام من به عنوان یک کارفرما می خوام بگم که نه کارفرما باید از حق دیگران بزنه نه کارمند باید از سروته کارش.اینها همه بستگی به ذات انسان داره کارمندی بود که با تمام خوبیها و دوستی هایی که با هم داشتیم و علی رغم اینکه کارش هم خوب نبود رفت از من شکایت کرد چون یه چیزی شنیده بود گرچه به جایی نرسید و سالها بعد بارها اظهار ندامت کرد. اما کارمندی هم بود که تمام و کمال کارشو انجام می داد و حقوقشم کامل می گرفت .اینها همه نسبی هستند البته با توجه به تجربه خودم اینو می گم.

    • امیر said,

      اکتبر 7, 2009 در 11:22 ب.ظ.

      سارا جان من هم سالها کارفرما بودم. سالهای دور ، شاید ۱۰ سال پیش. اما ارتباطات متقابل بحث دیگری هست و متاسفانه قوانین کار در ایران اشکالاتی داره و بعضی‌‌ها به خود حق میدهند که از کارفرما شکایت کنند و بعضی‌ از کارفرما‌ها هم به خود حق میدهند که کارگرشان را اخراج کنند!!!
      ولی‌ در جائی که ظاهراً همه چیز بر اساس قانون هست ، چرا بی‌ قانونی‌؟
      میدونی‌ اگر مثلا من برم و شکایت کنم که اون کارفرمای ایرانی‌ داره کمتر از حداقل قانونی‌ دستمزد میده ، پدرش را در میارند؟؟!! اما مشکل اینجاست که اون جماعتی که در حال کار هستند ، کارشان را از دست خواهند داد. بحث سر این هست که آیا این شخص که حق خوری میکنه ، شب میتونه راحت بخوابه؟
      خوش باشی‌

  6. sara said,

    اکتبر 7, 2009 در 8:52 ب.ظ.

    امیر جون از آفیس ها خبری نداری؟؟؟؟مدیکال کسی نیامده؟؟؟؟؟؟؟؟

    • امیر said,

      اکتبر 7, 2009 در 11:26 ب.ظ.

      سارا جان فکر کنم که اصلا دفتر دهلی‌ تعطیل شده!!! (شوخی‌ کردم)
      اصلا مدیکال جدید نیومده. لندن هم خیلی‌ کند شده. من فکر کنم اینها اون اوأیل خوب سریع پیش رفتند و حالا تو بک گراند چک‌ها موندند!!! باز هم سر در نمیارم. انشاالله هر چی‌ هست ، برای دوستان منتظر باعث خیر باشه.
      خوش باشی‌

  7. karno said,

    اکتبر 8, 2009 در 6:38 ق.ظ.

    تجربه من متفاوت بوده . من با 3 كار فرماي ايراني و 2 كارقرماي اوكرايني كار كردم. هر 3 ايراني خيلي خوب بودن . حتي يكيشون به من بيشتر از بقيه همكارام حقوق ميداد . ولي هر دو اوكرايني خيلي بد بودن يكيشون ميخواست پول من رو بالا بكشه ، كه بعد از كلي دوندگي پولم رو گرفتم . من فكر ميكنم دليل اينكه اينجا ايراني ها اينطوري نبودن اينه كه از بس قوانين همه رو عذاب داده تصميم گرفتن بيشتر دست هم رو بگيرن . اينجا حتي نميشه از ايران حواله بانكي دريافت و يا ارسال كرد واسه همين يه تاجر خوشنام و بسيار امين كار حواله رو انجام ميده كارش شبيه وسترن يونيونه ولي در صدي كه ميگيره خيلي كمتر از وستريونيونه . چند تا بيزينس من معروف ايراني داريم كه رابطشون با هم خيلي خوبه و مدام به هم كمك ميكنند. كار من طوري بوده كه از نزديك اينها رو ديدم. ولي كلا اجازه كار دادن به خارجي خيلي سخته و اونها رو براي اينكار جريمه ميكنند اگه اينجا قوانين كمونيستي( علاوه بر اينكه ميگن استقلال پيدا كردن) هنوز حاكم نبود فكر ميكنم جاي خوبي ميشد. ولي از هر 10 نفر ، 5 نفر هنوز شديدا كمونيستي فكر ميكنن و خارجي ها رو مزاحم ميدونن.

    • امیر said,

      اکتبر 8, 2009 در 8:16 ب.ظ.

      کارنو جان من اصلا صحبتم این نبود که این مشکل عمومیت داره. بله قطعا کارفرما‌های ایرانی‌ خیلی‌ خوبی‌ هم هستند. ولی‌ همان یکی‌ دو مورد هم جای تاسف داره.
      خوش باشی‌

  8. sara said,

    اکتبر 8, 2009 در 6:45 ق.ظ.

    سلام امیر جان.امروز یکی از مشکلات بسیار بزرگ و غیر قابل حل به معتای واقعی یکی از نزدیکانم به طرز معجزه آسایی حل شد.خیلی خوشحالم…………..امیدوار بودم خبر خوشی هم امروز واسه من برسه…..

    • امیر said,

      اکتبر 8, 2009 در 8:18 ب.ظ.

      سارا جان خیلی‌ خوشحالم ، انشاالله تو هم خبر خوبی‌ دریافت خواهی‌ کرد.
      خوش باشی‌

  9. ستاره said,

    اکتبر 8, 2009 در 7:44 ق.ظ.

    سلام. دفتر دمشق هم تعطیله؟!

    • امیر said,

      اکتبر 8, 2009 در 8:19 ب.ظ.

      نه بابا ، ولی‌ ظاهراً همه جا دوباره رفتند تو کما و نیمه تعطیل هستند!!!
      خوش باشی‌

  10. پوریا said,

    اکتبر 8, 2009 در 8:08 ق.ظ.

    امیر جان حداقل حقوق در ونکوور ساعتی 8 دلار است و حقوق میترا ساعتی 9 دلار است. قربانت

    • امیر said,

      اکتبر 8, 2009 در 8:25 ب.ظ.

      ممنونم پوریا جان بابت توضیحاتت. احتمالا اشتباه محاسباتی داشتم من. پیش خودم حساب کردم ، روزی ۵ ساعت ، هفته‌ای ۲۵ ساعت و ماهش میشه ۱۰۰ ساعت. پس به عبارتی ساعتی‌ ۷.۸ دلار.
      مگر حقوق‌ها در کانادا یکسان نیست؟ باران عزیز میگفت که ساعتی‌ ۸.۷۵ دلار هست در تورنتو!!
      راستی‌ ، یکی‌ از دوستان میگفت که غرب ونکوور یه نانوایی سنگکی هست!! رسیدی یه سری بزن.
      ضمنا از موقعی که شدی بچه ونکوور دیگه با ما دهاتی‌ها خیلی‌ نمیپری و خیلی‌ سر و سنگین شدی!!! منتظر خبر‌های خوبی‌ ازت هستیم.
      خوش باشی‌

  11. فاطیما said,

    اکتبر 8, 2009 در 9:57 ق.ظ.

    امیرجان سلام
    یکی بود میگفت در خارج از کشور با همه باش ولی از ایرانیها فرار کن. در انگلستان هم که بودم یادمه ایرانیها همه تابلو بودن . ولی جالب بود که سعی میکردن کسی نشناسنشون یا از ایرانیها فرار میکردن یا سعی میکردن انگلیسی حرف بزنن با ایرانیها که اونم از همه تابلوتره.
    همینه دیگه . البته ایرانیهای خوب هم دیدیما و شما هم اشاره داشتی که همه ایرانیها منظورت نیست.
    در ضمن چند سئوال در مورد کانادا

    1-اگه لیست مشاغل برای سال 2010 اعلام نشه تکلیف رو مشخص میکنن یا نه میشن مثل این ملتی که دارن مدارکشونو پس میفرستن و یک بامو دو هوا بودن؟ .( منظورم اونهایی که بین 27 فوریه تا 28 نوامبره )
    2- به اونها اعلام نشده بود که ممکنه بعد از اعلام لیست مشاغل ممکنه ردتون کنیم؟
    3- برای تجربه کار , میشه یک کار تمام وقت به اونها سابقه بدیم و همزمان یک کار نیمه وقت. میخوام کار تمام وقتمو که حسابداری بود رو بگم یک کار نیمه وقت 2 ساله بگم که اگه گلفتن حسابداری نمیتونی و لیسانس حسابداری باید میداشتی لا اقل از طریق معلم کالج اقدام کنم.
    4- در مورد معلم کالج نظرت چیه من با توجه به رشتم که مهندسی پزشکی شاخه بیوالکتریکم بنظرت میتونم سابقه استاد آموزشگاههای آزاد ( که مانند کالج اونهارو داره) در رشته الکترونیک باشم ؟ میدونم یکم نظر شخصی خواهد شد و به نظر آفیسر بستگی خواهد داشت..
    ضمن اینکه میترسم این دو سابقه کار همزمان شک برانگیز بشه و بگه بیا مصاحبه …
    با تشکر – ببخشید زیاد شد

    • امیر said,

      اکتبر 8, 2009 در 8:36 ب.ظ.

      دقیقا الان هم ایرانی‌‌ها اینجا همینطور هستند فطیما جان. بله من حالت عمومیت اصلا به قضیه ندادم.
      ۱- فطیما جان تا زمانی‌ که تغییرات در سیستم انجام نشود ، به همین منوال کارها انجام خواهد شد. مشکل اون پرونده‌ها این بود که تا ۲۸ نوامبر هنوز لیست اعلام نشده بود. ولی‌ اعلام شده بود که فقط کسانی‌ را قبول خواهیم کرد که جزو لیست باشند. حالا لیست را چند ماه بعد اعلام کردند. عجله بعضی‌ موقع‌ها به ضرر آدم تموم میشه.
      احتمال اینکه برای مصاحبه بخواهند زیاد هست اما در سابقه کار حتما باید ساعت حضور در محل کار ذکر شود و تحت هیچ شرایطی با هم تداخل نداشته باشد.
      میتونی‌ سابقه کار پارت تایم بگیری بعد از ساعت اداری کار اول. باز هم به نظر افیسر محترم بستگی داره.
      خوش باشی‌

  12. آزیتا said,

    اکتبر 9, 2009 در 3:16 ق.ظ.

    سلام امیر جان. ببخش سوالم با مطلبی که به حق روش تاکید کردی و واقعاً خصیصه ناراحت کننده ایه مرتبط نیست: در پر کردن فرم های مهاجرت کانادا از طریق نیروی متخصص، فرم
    Additional Family Information
    که باید هم متقاضی اصلی و هم همسرش پر بکنن، همه چیزش برام روشنه جز این که وقتی همسر متقاضی داره فرم رو پر می کنه آیا اسم خودش رو مقابل اپلیکنت و اسم همسرش رو مقابل اسپاوز می نویسه؟ و اگه نه، از کجا معلوم می شه هر فرم مربوط به چه کسیه؟ بی نهایت ممنون از کمک های بی دریغت

    • امیر said,

      اکتبر 9, 2009 در 6:56 ب.ظ.

      آزیتا جان
      اولا که وقتی‌ که فرم‌ها را امضا کردید ، معلوم میشه که هر فرم مال چه کسی‌ هست.
      دوما اینکه زمانی‌ که شما فرم را پر می‌کنید ، شما میشید مین اپلیکنت و همسرتان ، اسپوز و فرم بعدی ، همسرتان میشه مین اپلیکنت و شما اسپوز.
      نمیدونم روشن تونستم بیان کنم یا نه؟
      خوش باشی‌

      • آزیتا said,

        اکتبر 10, 2009 در 2:55 ق.ظ.

        کاملاً روشن بود. خیلی خیلی ممنونم

      • امیر said,

        اکتبر 10, 2009 در 11:45 ب.ظ.

        خواهش می‌کنم.
        خوش باشی‌

  13. باران said,

    اکتبر 9, 2009 در 3:23 ق.ظ.

    سلام امیر جان! کامنت پوریا را خوندم! اینجا قانونا با 8.75 شروع میشه و بعضی جاها با 9 دلار و 10 دلار استارتشه !! و در اینجا دیکه کسی ساعتی 8 دلار نمیگیره !! مثلا من که یک کارت پارت تایم دارم استارت ساعتی من با 11 دلاره! و هر سال معمولا rate ها در سال حدید بالا میره! ولی من قوانین BC را نمیدونم و انتاریو را بیشتر میدونم!

    • امیر said,

      اکتبر 9, 2009 در 6:58 ب.ظ.

      ممنونم باران جان ولی‌ قاعدتا باید دستمزد‌ها سراسر کشور یکسان باشه و یا اینکه چون ونکوور هزینه‌ها نسبت به تورنتو بیشتر هست ، اونجا باید دستمزد‌ها بیشتر باشه.
      جالبه ، نمیدونستم.
      خوش باشی‌

  14. میترا said,

    اکتبر 9, 2009 در 7:22 ق.ظ.

    امیر جان سلام
    یکی دو روز بود نمی تونستم وبلاگتو باز کنم یکبار هم که باز شد نتونستم کامنت بذارم. نمی دونم چرا. به هر حال امشب اوضاع خوبه. اول از همه خیلی ممنون که در این مدت ما را تنها نگذاشتی و مرتب برام کامنت می گذاشتی. در مورد حقوقم فراموش کردم بگم که این حقوق من بعد از کسر 12% مالیات معادل 780-800 دلار است یعنی ساعتی 9 دلار.

    • امیر said,

      اکتبر 9, 2009 در 7:03 ب.ظ.

      میترا جان من همیشه به یاد شما و دوست عزیزم پوریا هستم.
      پس برداشت من از نوشته شما درست بود. چه خوب که مالیات اونجا ۱۲ درصد هست. اینجا که ۲۰ درصد مالیات و ۵ درصد هم یه چیز دیگه که نمیدونم چیه کم میشه. خلاصه یک چهارم حقوق میپره.
      انشاالله کار بهتر با حقوق بالاتر که شایستگی اش را داری را پیدا خواهی‌ کرد.
      خوش باشی‌

  15. شهرام said,

    اکتبر 9, 2009 در 11:04 ق.ظ.

    امیر جان سلام . آقا من به این نتیجه رسیدم که ژن ما ایرانیها مشکل داره . حالا دیگه فرقی نمیکنه . چه توی خود ایران باشیم . چه توی بریتانیا وچه کانادا.مرسی

    • امیر said,

      اکتبر 9, 2009 در 7:07 ب.ظ.

      سلام شهرام جان
      والا راست میگی‌. من نمیدونم که این قضیه از کجا آب میخوره. اینجا که همه سعی‌ میکنند قانونمند باشند ، باز هم ایرانی‌‌ها سعی‌ میکنند که یکجوری از زیر قانون در برند و خلاف کنند. مثل اینکه اصلا عادت کردند به کار غیر قانونی‌. کارگرش یه جور ، کارمندش یجور ، کارفرماش هم یک جور دیگه.
      البته شامل حال همه نمیشه به هیچ عنوان. ولی‌ متاسفانه درصدش خیلی‌ بالاست.
      خوش باشی‌

  16. باران said,

    اکتبر 9, 2009 در 7:43 ب.ظ.

    همین الان کامنت میترا خوندم! فکر کنم ونکوور مثل تورنتو مالیاتش 13 درصد باشه و نه 12 درصد!! من زمانی که اومدم کانادا مالیات 15 درصد بود که کمرشکن بود…

    • امیر said,

      اکتبر 9, 2009 در 8:47 ب.ظ.

      کمر شکن؟ من چی‌ بگم که داره ۲۵ درصد ازم کم میشه باران جان!!!!؟؟؟
      خوش باشی‌

  17. مهرداد said,

    اکتبر 11, 2009 در 9:37 ق.ظ.

    سلام امير عزيز

    واقعا مطلب جالبي بود من هم نوشته‌هاي ميترا عزيز را مي‌خوانم و تعجب كردم چرا كارفرما‌هاي ايراني اين كار را مي‌كنند خيلي كار خوبي كردي كه اطلاع رساني انجام دادي.
    راستي با اجازه من وبلاگ شما را در پيوندهاي خودم اضافه كردم.

    موفق باشيد

    • امیر said,

      اکتبر 11, 2009 در 7:05 ب.ظ.

      مهرداد جان سلام
      ظاهراً کارفرمای میترا از اون خوباش هست. ولی‌ این واقعیتی هست که اغلب حق خوری میکنند.
      من هم شما را لینک کردم.
      خوش باشی‌


برای امیر پاسخی بگذارید لغو پاسخ