مدرک و عنوان گرائی جامعه ایرانی !!!

با کمی تاخیر ، مطلبی که قولش را داده بودم را میخواهم بنویسم. اما قبلش بگم که منظور من از نوشتن این مطلب هیچ شخص خاصی نیست و لطفا کسی به خودش نگیره.
به اعتقاد من یکی از مشکلاتی که جامعه ایرانی را در بر گرفته و شاید بشه گفت مشکل فرهنگی هست ، مدرک گرائی و عنوان یا تیتر گرائی میباشد. این مشکل فرهنگی که به اعتقاد من فقر فرهنگی محسوب میشود ، اسباب سوء استفاده شیادان را به طرق مختلف فراهم نموده است که من از دید مهاجرتی به آن اشاره ای میکنم. اما قبل از آن کمی در این مورد بحث کنیم.
تجربه به من میگه که ، تنها ملیتی که علاقه وافری به ذکر مدرک تحصیلی خود و یا عنوان شغلی خود دارد ، ایرانیان هستند. شما امکان نداره که اگر سالها با یک غیر ایرانی دوست باشید ، از لابلای صحبت های آن شخص متوجه شوید که مدرک تحصیلی آن چیست !!! اما ایرانی ها در همان برخورد اول به طرف مقابل گوشزد میکنند که تو با یک دکتر/مهندس طرف هستی !!!
این مشکل فرهنگی از بالاترین مقام ایرانی شروع میشود و همینطور به پائین میآید و همگان در پی بزرگ جلوه دادن خود هستند !!!
البته این را هم باید گفت که شخصیت و بزرگی افراد ، هیچ ارتباطی به تحصیلات و یا عنوان شغلی ندارد. ولی خب این مورد در جامعه ایرانی جا افتاده و شاید خیلی ها با شنیدن کلمه دکتر یا مهندس و یا مدیر عامل یک شرکت ، حساب دیگری روی آن شخص باز کنند !!! که خب مسلما اشتباه است !!!
آیا میدانید مدرک تحصیلی رئیس جمهور امریکا چیست؟
آیا میدانید مدرک تحصیلی نخست وزیر بریتانیا چیست؟
آیا میدانید ……………………………………………؟
بارها و بارها در اخبار و گزارشات زمانی که در مورد نخست وزیر بریتانیا قرار هست مطلبی عنوان شود ، یا به ذکر «دیوید کامرون» بسنده میکنند و یا از عنوان»نخست وزیر» استفاده میکنند. نه از کلمه «آقا» استفاده میکنند و نه «دکتر» یا «مهندس» و یا ……………….. .
همینطور بگیرید و به پائین بیایید. در محل کار افراد را با نام کوچک صدا میکنند و شاید پس از مدتی حتی فامیل خودمان را هم فراموش کنیم !!! چون آنچنان کاربردی ندارد !!!
بعضی مواقع فراموش میکنیم که دکتر بودیم یا مهندس ، چون اصلا کسی ما را با این عناوین صدا نمیکند.
ولی خب در ایران شدیدا طلبه داره و اگر کسی را که مهندس هست را با عنوان «مهندس» صدا نکنیم ، توهین تلقی میشه و شاید عواقبی هم داشته باشه!!!
یادش بخیر ، زمانی که داشتم برای مدیر عامل نامه مینوشتم ، شروع آن بدین صورت بود:
»
مقام محترم مدیریت عامل شرکت …………
جناب آقای مهندس ………….
با سلام و احترام
به استحضار میرساند ، ………………
»
کلی مطلب نوشته بودم ، اما هنوز اصل داستان را شروع نکرده بودم !!!
به اعتقاد من این مشکل که از آن به عنوان «فقر فرهنگی» یاد میکنم ، شدیدا با زندگی ما ایرانی ها عجین شده و شما در هیچ فرهنگ و ملل دیگری ، این رسم را مشاهده نمیکنید.
ممکن هست این مورد برای خیلی از دوستان ملموس نباشه ، اما انشاءالله پس از اقامت در کشوری غیر از ایران ، مشاهده خواهید کرد که عنوان شغلی و مدرک تحصیلی شما فقط در ایران به چشم میآمد !!! و در خارج از ایران کسی برای مدرک تحصیلی شما و یا عنوان شغلی شما ، حساب جداگانه باز نخواهد کرد.

خیلی وارد جزییات آن نمیشوم ، چون مسلما به خیلی ها بر خواهد خورد ، اما چرا این مطلب را پیش کشیدم؟؟!!!
بدلیل سوء استفاده های مختلفی که از آن در حال انجام گرفتن هست.
متاسفانه از این باور و فرهنگ غلط ما ایرانی ها خیلی ها برای پیشبرد اهداف خود سوء استفاده میکنند و تا به الان هم موفق بوده اند ، متاسفانه !!!
شما زمانی که میخواهید منزل خریداری کنید ، وقتی آن دلال محترم متوجه میشود که شما تحصیلات عالیه دارید ، بلافاصله عنوان میکنم که «اتفاقا همسایه بغلی شما هم پزشک هستند». و این جمله تاثیر شدیدی را خواهد گذاشت!!! و شما با دید مثبت و خریداری ، به منزل نگاه میکنید !!! خب این یک نمونه از سوء استفاده از این مشکل فرهنگی است.
موارد خیلی خیلی زیادی هست که میشه برای آن کتاب نوشت که نه من حوصله نوشتن آن را دارم و نه شما خواندن آن. اما مهمترین مساله که کاملا به موضوع مهاجرت مرتبط هست و من هم به قصد عنوان کردن این مطلب ، نگارش این موضوع شروع کردم ، سوء استفاده مشاورین مهاجرتی از این مساله هست !!!
دقت کردید که تلویزیون های مختلف چگونه در مورد یک مشاور مهاجرتی تبلیغ میکنند؟؟؟!!! یک نمونه آن:
»
دکتر …………
عضو …………
عضو ………..
عضو …………
»
اولا که خیلی با تحکم از کلمه «دکتر» استفاده میکنند ، در ثانی کلی عنوان و تیتر شغلی هم ذکر میکنند و در آخر میگویند که «آماده مشاوره با شما در امر مهاجرت میباشد»!!!!
میدانند که ذکر کلمه دکتر آن هم با تحکم و یک مکث کوتاه پس از آن ، تاثیر شگرفی را در ایرانیانی که شدیدا دنبال مدرک و عنوان شغلی هستند ، دارد.
حالا ممکن هست که طرف دکترا «نظافت» داشته باشه ، اما چون دکتر هست ، دیگه حله !!!
یک سری به وب سایت های مشاورین غیر ایرانی بزنید ، ببینید اصلا جایی عنوان شده که طرف تحصیلاتش چی هست؟؟؟!!!

ختم کلام ، دوستانی که در ایران هستید ، میدانم که با این فرهنگ بزرگ شدید ، همانطور که خود من هم این حالت را تا مدت ها داشتم ، اما گول مدارک تحصیلی و عناوین شغلی را نخورید. نه مدرک و نه تیتر شغلی ، هیچکدام ، شخصیت و یا دانش نمیاورد و نداشتن آنها دلیل بر لاابالی بودن شخص نیست. علی الخصوص در امر مهاجرت. کار در زمینه مهاجرت به هیچ عنوان به مدارک تحصیلی مرتبط یا غیر مرتبط نیاز ندارد و یک امر کاملا تجربی هست ، کاملا تجربی.
هر کس در این زمینه تجربه اش بیشتر باشه ، موفق تر هست و بلعکس.

پس اگر بنا به هر دلیلی ، تصمیم گرفتید که از خدمات یک مشاور برای پرونده مهاجرتی خود استفاده کنید ، توصیه میکنم که قبل از آن با حداقل ۵ نفر از کسانی که از خدمات آن مشاور استفاده نموده اند و پرونده آنها به سرانجام رسیده است ، مشورت کنید و از آنها سوال کنید که آیا از آن مشاور راضی هستند و یا خیر و پس از آن قرارداد امضا کنید و دنبال مشاور دکتر نباشید که این دیگه پز دادن نداره !!!

خوش باشید

65 دیدگاه

  1. کاوه said,

    آگوست 21, 2010 در 12:51 ق.ظ.

    به نکته خوبی اشاره کردید. جالبه که اصولا در ایران مدرک تحصیلی با شغل یکسان می انگارند. وقتی از یکی میپرسی چه کاره هستی؟ جواب میدهد مهندس. این نوع پاسخ دادن برای خود منهم در اوایل ورود به کانادا سوال آفرین بود. در مصاحبه می پرسیدند قبلا چه کاره بودی و من جواب میدادم «مهندس ساختمان». طرف هاج و واج نگاهم میکرد و میگفت: مدرکت را میدانم. چه کاری انجام میدادی؟ چه پستی داشتی؟ و منظورش این مثلا «سرپرستی» یا «معاونت کارگاه» بود.
    اولین جایی که در کانادا کار میکردم، تعجب داشتم که چرا هر وقت مدیر پروژه که یکی از روسای شرکت هم بود وارد اتاق میشود، دیگران جلوی پایش بر نمی خیزند و چرا او را فقط «جیم» صدا میزنند. مگه این بابا مهندس نیست؟؟؟!!!! چرا بهش آقا یا جناب نمیگن؟ . . .

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 10:40 ق.ظ.

      بله کاوه جان فرهنگ آنها با فرهنگ ما کاملا متفاوت هست و در بدو ورود با اینجور موارد زیاد برخورد خواهیم کرد.
      خوش باشی

  2. کویین said,

    آگوست 21, 2010 در 1:11 ق.ظ.

    اتفاقا اگر دکتر باشن راحتتر دمار از روزگار مشتریشون می تونن در بیارن چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا.من یکی که لطف دکتر و غیر دکترش شامل حالم شده بدجورررررررررررر

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 10:41 ق.ظ.

      خب بله ، این هم قابل بررسی هست.
      خوش باشی

  3. مصطفی said,

    آگوست 21, 2010 در 3:12 ق.ظ.

    کاملا با نظرتون موافقم. البته به نظرم این مشکل محدود به ایران نیست و کلا کشورهای جهان سومی اینطورند. نونه اش بسیاری از هدنی ها و پاکستانی ها که اصزاز بر ذکر مدرک تحصیلیشون در اول اسم دارند. جالب اینجاست که بعضی ها هم هنوز مدرک رو نگرفته ادعاش رو میکنند.
    البته همه جا همه جور آدم پیدا میشه و نمیشه لزوما گفت همه انسانها در کشورهای جهان سوم ابنطورند اما متاسفانه غالبشون اینگونه اند.
    پیروز باشی.

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 10:45 ق.ظ.

      بله همه جا همه جور آدم پیدا میشه اما من تا به الان هندی یا پاکستانی ندیدم که دنبال ذکر مدرک تحصیلیشان در جلوی اسمشان باشند.
      خوش باشی

  4. ahmad said,

    آگوست 21, 2010 در 4:17 ق.ظ.

    سلام امیرخان
    بحث جالبی است هر چند من با قسمتهایی از ان موافق نیستم.مثلا اینکه ایرانی بودن را به عنوان یک انتیته کلی عنوان کردن و بعد نتیجه گیری جزیی کردن.شما یک ارانی هستی و بی چشمداشت و مهربان به دیگران کمک میکنی و همان مشاور محترم هم ارانی است و پول میگیرد وسر دیگران را کلاه هم میگذارد.در بسیاری از کشورهای دیگر هم حتی بیشتر از ایران مدرک گرا هستند و گر چه به ظاهر نشان نمیدهند ولی در عمل بدنبال ان هستند.من الان در کانادا زندگی میکنم.انها گر چه همدیگر به اسم کوچک صدا میزنند و لی در جای دیگر به شدت از شما مدرک میخواهند یا در رزومه به سوابق اموزشی بسیار اهمیت میدهند.و یا در معرفی خود به ان می بالند.ژاپنی ها ایتالیاییها عربها وبسیاری از چینیا اینگونهاد من فکر میکنم با خودمان مهربانتر باشیم و تعممیم جز به کل ندهیم.
    البته من با شما موافقم که دانش بی عمل و بی تجربه و عناوین دهن پرکن به اندازه همه چیزهای تقلبی دیگر خطرناکند و بیان منصفانه و اطلاع رسانی مثبت میتواند کمک کننده باشد.مثلا اینکه دکتر و مهندس بودن بهتر است در عمل اثبات شود و مشک ان است که ببوید نه ان که عطار بگوید. ممنون از بحثی که باز کردی و ممنون از خودت به خاطر توجهت

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 10:48 ق.ظ.

      ممنونم احمد جان از توضیحت. من هم اصلا قصدم تعمیم به کل نبوده و از طرفی مدرک تحصیلی و سابقه کار خواستن به هنگام یافتن کار ، کاملا طبیعی هست و فکر نمیکنم که هیچ کجای دنیا از این قاعده مستثنی باشد. در ارتباط با این موضوع باید خیلی صحبت و گفتگو کرد تا تمام شبهات از بین رود.
      خوش باشی

  5. peyman said,

    آگوست 21, 2010 در 5:31 ق.ظ.

    سلام امير جان
    خيلي با حال بود. تازه مدتي اينجا نبودي خبر نداري. جديدا خيلي ها اسم همديگه رو هم تو شركت ها صدا نمي كنند و به كلمه آقاي مهندس يا آقاي دكتر بسنده مي كنند(البته از نوع خانومش هم هست). چند وقت پيش يه بنده خدايي را با لفظ آقاي …. خطاب نمودم. از يكي از همكارا پرسيده بود منظور ايشون (يعني بنده حقير) چه بوده كه نگفتم آقاي دكتر …. . تازه بگم اين اتفاق توي دانشگاه افتاده كه قاعدتا همه يا دكترن يا دانشجوي دكترا و مثلا دكتر بودن چيز عجيبي نيست. حالا ببين اگه اين اشتباهو جايي مي كردم كه مثلا دكتر كم بود چي مي شد؟ فكر كنم الان دادگاهيم كرده بود اون همكار محترم. ضمنا براي اينكه اطلاعاتتون آپديت بشه چند تا عنوان جديد هم كه اخيرا باب شده رو معرفي مي كنم. مقام عالي ……. كه در صنعت و ادرات به وفور يافت مي شه. و رياست عاليه ……. كه كاربرد فراواني در محيط دانشگاهي دارد. و كلي مشابهات.
    خوش باشي. و در كل به نظرم در حوزه عمومي يكي از بهترين پست هات بود.

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:34 ق.ظ.

      ممنونم پیمان جان. پس هر سال دریغ از پارسال !!!
      خوش باشی

  6. مژده said,

    آگوست 21, 2010 در 6:19 ق.ظ.

    پست جالبی بود امیر جان… نکته ای که بهش اشاره کردی امروز خیلی بیشتر هم شده خیلی بیشتر … بدتر از همه اینکه طرف حالا به چه ترتیبی توونسته این عناوین و القاب را بدست بیاره بماند یه جوری انگار از همه طلبکاره که این عنوانینو براش به یدک بکشن… خدارو شکر من و همسرم از اون دسته هستیم که همیشه دوست داریم در هر جمعی که حضور داریم از اسم کوچیکمون استفاده بشه… من اعتقادم اینه که من برای دل خودم و پیشرفت خودم دکتر یا مهندس شدم مردم که ضامن نیستن…. البته بماند که آدمای چاپلوس و نون به نرخ روز خورها هم کم نیستن… در مورد مشاور هم مثل همیشه باهات موافقم و حیف اون پول بی زبونی که به این آقایان دادیم… شاد باشی

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:40 ق.ظ.

      مژده جان اون مطلب اخذ مدرک و عنوان به شیوه خاص که دیگه آخرشه ، حالا چرا با همچین چیزی پز میدهند دیگه باید از خودشان پرسید !!!
      خوش باشی

  7. آگوست 21, 2010 در 6:45 ق.ظ.

    وافعا که گل گفتید.امیدوارم خدا هم به ما یه نظری کنه و کار ما هم زودتر درست بشه تا از این خزعبلات دست و پا گیر راحت بشیم.بریم یه گوشها ی به دور از این مشگلات پیچیده زندگی مونو بکنیم.

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:47 ق.ظ.

      انشاءالله که همه چیز درست خواهد شد ، طلا جان.
      خوش باشی

  8. آزیتا said,

    آگوست 21, 2010 در 6:55 ق.ظ.

    سلام آقای امیر،
    پول بررسی پرونده منو 5 اگوست از حساب برداشتند ولی فایل نامبر اول تا امروز که 21 اگوست هست ایمیل نکردند به نظر شما نامه بنویسم یا بازم منتظر بشم،پیشاپیش از همکاری شما ممنونم

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:50 ق.ظ.

      آزیتا جان ایمیل هایت را دقیق کنترل کن. تا الان باید ایمیل میزدند. به اعتقاد من دوشنبه و سه شنبه را هم صبر کن و پس از آن برای آنها ایمیل بزن ، تماس تلفنی هم میتونی بگیری.
      خوش باشی

  9. جلیله said,

    آگوست 21, 2010 در 7:56 ق.ظ.

    با سلام
    حالا شما اینها همه رو فرمودید تا به مشاوران محترم! برسین ولی من خواستم در مورد این فرهنگ کلی یه توضیح دیگه هم اضافه کنم که این دیگه ربطی با این جماعت نداره!
    اینکه عادت کردیم فقط چند تا دانشگاه تو ایرانو آدم حساب کنیم و بقیه رو هیچ! حالا اگه یکی به هر علتی جزو اینها نبود انگار طرف کلا بی سواده و به قولی کیلویی و …
    البته من منکر این مورد نیستم که درصد مثلا افراد بی سواد از فلان دانشگاه زیادتره و یا برعکس! ولی این دید کلی اونهم با این غلظت اصلا درست نیست. ممکنه مثلا طرف از یه خانواده ای بوده که از مثلا دوران راهنمایی انواع و اقسام کلاس چه انگلیسی و … رفته و به راحتی تو بهترین دانشگاهها قبول شده ولی یکی باز به همون دلایل خانوادگی این امکان و نداشته!
    آیا میشه گفت مخصوصا با این سیستم سنجش ایران، اولی باهوش تر یا بالیاقت تره و دومی نیست؟؟؟؟ این منصفانه هست؟

    خلاصه که مشکلات اینچنینی ما هم ماشالله اونقدر زیاده که قابل بازگو کردن نیست و از حوصله خارج!
    ولی خود من خیلی خیلی خوشحالم که اگه خدا بخواد و روزی از این مملکت گل و بلبل و مهرورز برم، دیگه اونطرف ملاکها و معیارها مواردی نیست که دست خود من نبوده و فقط اونجا خودم هستم و خودم و البته اون دوستان متفاوت با من هم خودشون هستن و خودشون و این برای من فوق العاده لذت بخشه!!!!!!!!

    موفق باشید

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:55 ق.ظ.

      جلیله جان این فرهنگ شاخه های مختلفی را ایجاد کرده که من یکی از آن را عنوان کردم. خیلی موضوع گسترده تر از این حرف هاست .
      خوش باشی

  10. جلیله said,

    آگوست 21, 2010 در 8:10 ق.ظ.

    در ضمن امیر جان اگه میشه لینک وبلاگمو اصلاح کنی ممنون میشم. پرشین بلاگو به بلاگ اسپات تغییر بدی. ممنون

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:56 ق.ظ.

      معذرت میخواهم ، درستش کردم.
      خوش باشی

  11. نرگس said,

    آگوست 21, 2010 در 8:48 ق.ظ.

    سلام امیر آقا ما 17 jun مدارکمون رسیده به دمشق ولی هنوز نه خبری از فایل 2 هست ونه وضعیتمون تو سایت تغییری کرده !!
    اصلا معلوم نیست چه خبر ؟ یه فایل اختصاص دادن و تغییر وضیعت اگه انقدر زمان ببره؛ وای به حال بررسی پرونده ها !!!!
    به دمشقم ایمیل زدیم ولی بعد از 1ماه هنوز جوابی ندادن . حداقل بهون جواب ندادن که مدارک رسیده یا نه؟ چیکار باید بکنیم ؟

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 11:59 ق.ظ.

      درسته نرگس جان زیاده از حد دارند موضوع را کش میدهند و من به شخصه آینده خوبی را برای این کار نمیبینم ، امیدوارم که اشتباه کرده باشم.
      دوباره ایمیل بزن ، ضمنا هیچ وقت از ایمیل مستقیم آنها استفاده نکن و از طریق خود سایت اداره مهاجرت ، لینک تماس با ما ، جلو برو تا به دمشق برسی.
      خوش باشی

  12. maryam said,

    آگوست 21, 2010 در 10:23 ق.ظ.

    با سلام
    بسیار به نکته مهمی اشاره کردید.کاملا با شما موافقم.ممنونم از عنوان کردن این مساله

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 12:00 ب.ظ.

      خواهش میکنم مریم جان.
      خوش باشی

  13. معصوم said,

    آگوست 21, 2010 در 1:41 ب.ظ.

    با سلام و احترام.امیر خان برام یه سوال پیش اومده اینکه من توی این مملکت گل و بلبل نظام جدید درس خوندم.نمیدونم در جریان هستید یا نه.مااول 3 سال درس خوندیم که یه کاغذ بهمون دادن تحت عنوان گواهینامه پایان تحصیلات متوسطه . بعدش برای سال چهارم یه کنکور دادیم در سال 1375 که وارد مرحله پیش دانشگاهی شدیم (که البته الان دیگه این کنکور رو نمیدن)و یک سال دیگه درس خوندیم که یه کاغذدیگه بهمون دادن تحت عنوان گواهینامه پایان دوره پیش دانشگاهی.حالا به نطر شما من برای دوره پیش دانشگاهی باید ترجمه ریز نمراتم رو هم بفرستم یا نه؟؟؟؟؟؟؟لطفا کمکم کنید.

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 1:48 ب.ظ.

      معصوم جان این دوره پیش دانشگاهی یا هر اسمی که داره ، جزو دبیرستان محسوب میشه و فقط ریز نمرات دانشگاه را در هر مقطعی باید ارسال کنید و مدرک دیپلم ، نمیدونم که پیشدانشگاهی میشه یا اون سه سال اول!!! هر کدام که روی آن نوشته باشه ، پایان دوره متوسطه.
      خوش باشی

      • سارا (كانادا) said,

        آگوست 23, 2010 در 12:46 ق.ظ.

        من با معصوم بودم كه گفتم هم سن و ساليم.
        اونا به هر حال از سيستم آموزشى توو ايران خبر دارن و مى دونن كه بچه ها قبل از دانشگاه يه سال رو به عنوان پيش دانشگاهى مى گذرونن برا همين ميگم كه فرستادنش ضررى نداره، مخصوصا اگه دانشگاه هم رفته باشين خب مدرك پيش رو نفرستادن يه جورى مدارك رو ناقص مى كنه (نمى دونم ريز نمرات چقدر مهمه فرستادنش).

      • امیر said,

        آگوست 23, 2010 در 9:13 ق.ظ.

        ببخشید ، فکر کردم که با من بودی. بله کاملا درسته اما ریز نمرات دوران دبیرستان اصلا نیازی نیست.
        خوش باشی

    • سارا (كانادا) said,

      آگوست 21, 2010 در 10:13 ب.ظ.

      بايد هم سن و سال باشيم… مدارك پيش دانشگاهى هم لازمه!

      • امیر said,

        آگوست 21, 2010 در 10:33 ب.ظ.

        همسن و سال که نیستیم !!! چندین سال بعد از ما نظام جدید راه افتاد.
        مدرک دیپلم را نیاز دارند ، من مدارک پیش دانشگاهی را ندیدم ، اگر روی آن نوشته که دیپلم هست ، بله. ولی برای احتیاط فکر میکنم آن را هم ترجمه و ارسال کنید.
        خوش باشی

  14. معصوم said,

    آگوست 21, 2010 در 2:17 ب.ظ.

    خیلی خیلی ممنونم امیر خان.

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 2:20 ب.ظ.

      خواهش میکنم معصوم جان
      خوش باشی

  15. بهمن said,

    آگوست 21, 2010 در 5:20 ب.ظ.

    خداوند متعال در این ماه مبارک صوابی از این مجلس نصیب روح بلند مرتبه جناب آقای دکتر کردان بفرمایاد! آمین.

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 8:17 ب.ظ.

      انشاءالله.
      خوش باشی

  16. sama said,

    آگوست 21, 2010 در 5:52 ب.ظ.

    سلام امیر جان
    مرسی از مطلبتون.امابا اون قضیه که یکی ازدوستان گفتن موافقم که تعمیم کلی نمیشه داد(خود شما هم موافقید).ولی من فکر میکنم بر عکس یکی از دوستان در بعضی جاها نسبت به قبل بهتر شده….ونسبت دادن دکتر ومهندس چندان تفاوتی نمیکنه…..
    راستش فکر کنم این عناوین قبلا از ارزش بیشتری برخوردار بودن..چرا؟
    چون اون موقع طرف پوست سرش کنده میشد یا جون میداد تا فوق بگیره…و یا دیگه اگر طرف دکتری داشت که دیگه خدا بود…اما الان مثلا خودم دیدم که طرف حوصلش سر رفته اومده دکتری شرکت کنه….
    یه مساله دیگه که من واقعا با اون مشکل دارم و فکر میکنم مطلب شما برای اونا خیلی بیشتر عمومیت داشته باشه پزشکان محترم هستند که از دانشجوی روز اولش گرفته تا …
    اگر به غیر از خانم /اقای دکتر یک لحظه صدا بشوند به ساحت مقدس توهین شده..که بازهم عمومیت نداره اما به نسبت از جامعه مهندسان بیشتره…

    در کل من شخصا به تبحر و لیاقت یا به قول خودمون عرضه افراد احترام قائلم(در زمینه مسائل کاری)…
    ببخشید زیاده گویی شد…
    متشکرم

    • امیر said,

      آگوست 21, 2010 در 8:20 ب.ظ.

      سما جان من هم حقیقتش با قشر پزشک مشکل دارم و از طرفی چون دوستان خوب پزشک زیادی دارم ، این مورد را سانسور میکنم !!!
      اما یادم نمیره که همسایه بغلی ما که پزشکی قبول شده بود ، فامیل هایشان که به دیدنش میآمدند و تبریک میگفتند ، با عنوان آقای «دکتر» ایشان را خطاب میکردند ، خب طرف جو گیر میشه دیگه ، نه؟؟!!!
      خوش باشی

    • صبا said,

      آگوست 22, 2010 در 5:14 ق.ظ.

      سما جان به عنوان یک پزشک متاسفانه با شما موافقم، اما از طرفی هم به همکاران پزشک تا حدی حق میدم. چرا که از همون روز اول خود اساتید و تمام پرسنل و دانشجویان دانشگاه اونها رو دکتر صدا می زنند، و این ناخودآگاه میشه بخشی از اسمشون. وقتی طرف رو بدون «دکتر» صدا می زنی مثل اینه که نصف اسمشو نگفتی، مثلاً اگه اسمش صباست انگار بهش گفتی «صبی»! حتی خیلی وقتا آدم ناخودآگاه پشت تلفن خودشو دکتر… معرفی میکنه! چون به این اسم عادت کرده. گرچه موافقم که عده ای بیش از حد به این القاب عادت کردن. از طرف دیگه دوران طولانی تحصیل پزشکی باعث میشه آدم 7 سال تمام در یه جو و فضای خاص قرار بگیره که پر از فشار روحی و جسمیه و فقط درس خوندن و مریض دیدن.. و این پزشکها رو از جامعه جدا می کنه، یه جور انزوا، اعتماد به نفس و کم تجربگی در موارد خاص میده که باعث میشه یه کم متفاوت بشن.
      بگذریم… نمی خواستم از پزشکها دفاع کنم، فقط خواستم بگم زیاد هم این مسائل دست خودشون نیست، و هر کس دیگه ای اگه به جای اونها بود شاید همین شخصیت رو پیدا می کرد.
      زیاد حرف زدم ببخشید…

  17. گلناز said,

    آگوست 21, 2010 در 11:37 ب.ظ.

    سلام به شما و سپاس از وبلاگ عالیتون و وقتی که برای هموطناتنون اختصاص میدین.

    من تازه با وبلاگتون آشنا شدم . میتونم ازتوت یک سوال بپرسم ؟

    من آیلتس آکادمیک با نمره های بالای 7 رو پاس کردم اما دیدن لینک زبر خیلی ناراحتم کرد .

    http://www.parscanada.com/_1016-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D9%88%D8%B1%DB%8C–%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D8%B7-%D9%86%D9%85%D8%B1%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B3

    حالا برای اداره مهاجرت کانادا باید دوباره جنرال هم شرکت کنم ؟

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 10:00 ق.ظ.

      گلناز جان این لینک و مطلبی که در بوکلت اداره مهاجرت نوشته شده ، از قدیم هم بوده و چیز جدیدی نیست.
      اما اداره مهاجرت کانادا ایلتس آکادمیک را هم قبول میکنه و دوستانی که سال پیش ارائه داده اند ، الان مدیکال را هم گرفته اند. پس نگران نباش.
      خوش باشی

  18. گلناز said,

    آگوست 22, 2010 در 12:32 ق.ظ.

    سلام و عرض پوزش بابت اینکه کامنت قبل رو بدون اینکه وبلاگتون رو کامل مطالعه کنم نوشتم. چون شما نظرتون رو راجع به سوال بالام توی این لینک و در آخرین کامنت داده بودین :

    ویرایش جدید بوکلت اداره مهاجرت

    من تازه میخوام اپلی کنم واسه مهاجرت به کانادا و همون آکادمیک رو میخوام براشون ریسک کنم و بفرستم. فقط یه سوال دارم . اگر آفیسر مریوطه اونروز سرحال نباشه و آکادمیک من رو نپذیره، آیا پروندمو فورا رد میکنه یا اینکه فکر میکنین یه مهلت نسبتا منطقی میده واسه اینکه امتحان جنرال رو بدم و نتیجه رو براش بفرستم.

    راستی اینکه من دو ساله که مقیم استرالیا هستم کمکی نمیکنه به این قضیه؟

    ممنون از وققتتون

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 10:06 ق.ظ.

      گلناز جان اصلا موضوع سر حالی نیست و قانون هست ، اما اگر بقول شما سر حال نباشه ، به شما مهلت ارسال خواهد داد اما احتمال قبول نکردنش از دید من صفر هست.
      ۲ سال مقیم استرالیا بودن ، طول زمان بک گراند چک را بیشتر میکنه !!! همین و بس!!!
      خوش باشی

  19. صبا said,

    آگوست 22, 2010 در 5:01 ق.ظ.

    بحث بسیار خوب و بجایی بود. از همین القاب و عناوین و نیاز روحی بعضی از مزدم به اینکه اونها رو با این القاب صدا بزنن استفاده های زیادی میشه… البته فکر می کنم عربها هم همین طور باشن و این مختص جامعه ایرانی نیست. یه دفعه یه مصری برای من نامه زده بود بالاش نوشته بود: Dear Kind Great respective Prof. Dr. …!!
    راستی یه خواهش، میشه لطفاً RSS وبلاگ رو فعال کنی؟ ممنون

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 10:11 ق.ظ.

      ممنونم صبا جان . خب این مصریه هم حتما میشناخته ما ایرانی ها رو.
      خدایش با این عنوان نوشتن ، چه تاثیری روی تو گذاشت؟ منظورم شخص تو نیست ها ، کلا میخواهم بدونم اگر از این عناوین استفاده نمیکرد چه تاثیری داشت.
      صبا جان من فقط بلدم تایپ کنم !!! ، RSS رو چجوری فعال کنم؟
      خوش باشی

      • صبا said,

        آگوست 24, 2010 در 3:57 ق.ظ.

        خب راستش فقط خنده م گرفت و به چند نفر هم نشون دادم!!!
        برای RSS، توی وبلاگ من که دسک تاپم فارسیه باید برم توی گزینه ی «ابزارک ها» (احتمالاً توی انگلیسیش theme هست). اونجا برای RSS چندتا گزینه داره که کافیه یکیشو به منوت اضافه کنی. برای من (فارسی) یه گزینه به نام «متا» و یکی به نام «خوراک RSS» هست. البته به قالب انتخابیت هم بستگی داره که چه چیزهایی رو support کنه اما RSS معمولاً توی همه ش هست.
        موفق باشی.

      • امیر said,

        آگوست 24, 2010 در 9:14 ق.ظ.

        ممنونم صبا جان اما مال من این چیز ها را نداره !!! با همه این حرفها باز هم تشکر.
        خوش باشی

  20. علی said,

    آگوست 22, 2010 در 8:41 ق.ظ.

    با سلام و احترام به همه دوستان بویژه امیر عزیز
    مشکلی که اشاره می فرمایید مربوط مشکل بزرگتر فرهنگی ماست و
    آن عبارت است از بت سازی و بت پرستی. ما حتی از اولیا خدا که برای
    احیای یگانه پرستی جان خود را فدا کردند برای کاسبی خودمان بت می سازیم .
    به قول اقبال لاهوری :
    آدم از بی بصری بندگی آدم کرد…….گوهری داشت که خود نذر قباد و جم کرد
    یعنی از خوی غلامی ز سگان پست تر است…من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
    ………… به امید روزی که بتوانم آنچه در دل دارم بنویسم

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 10:15 ق.ظ.

      ممنونم علی جان ، بله خب این قصه سر دراز دارد.
      خوش باشی

  21. گلناز said,

    آگوست 22, 2010 در 10:56 ق.ظ.

    ممنون از پاسختون

    ببخشید که دوباره مزاحم میشم و اینکه صحبتام ربطی به موضوع بحثتون نداره …

    من 2 سال پیش از ایران اومدم بیرون و تا حالا برنگشتم و یک سو پیشینه هم حدود 6 ماه قبل از اینکه بیام بیرون گرفته بودم. اما تصور میکنم بخاطر اون 6 ماه باید یه سو پیشینه دیگه هم از ایران بگیرم درسته؟ پست وبلاگ قدیمییتون رو راجع به لزوم گرفتن سو پیشینه قبل از خروج از ایران خوندم و افسوس خوردم ! فکر کنم یه 3-4 ماهی باید انتظار بکشم.

    بازم ممنون

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 11:38 ق.ظ.

      بله گلناز جان اون آدم سوء پیشینه قبول نیست و باید دوباره اخذ کنی. اگر ۲۰ روز قبل از خروج از ایران میگرفتی قبول بود اما الان باید دوباره اقدام کنی.
      خوش باشی

  22. گلناز said,

    آگوست 22, 2010 در 1:09 ب.ظ.

    متشکرم از پاسختون … موفق باشید

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 4:18 ب.ظ.

      خواهش میکنم گلناز جان
      خوش باشی

  23. علی said,

    آگوست 22, 2010 در 1:19 ب.ظ.

    سلام امیر حان
    خطاب به صبا خانم
    RSS را در تنظیمات internet explorer تان فعال نمایید.

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 4:18 ب.ظ.

      ممنونم علی جان از توضیحت.
      خوش باشی

  24. امید said,

    آگوست 22, 2010 در 1:51 ب.ظ.

    سلام امیر جان

    امیدوارم خوب و سلامت باشی.میشه یکم توضیح بدی راجب گرفتن سوء پیشینه که چرا باید قبل از خارج شدن از ایران گرفت.ممنون

    شاد باشی

    • امیر said,

      آگوست 22, 2010 در 4:20 ب.ظ.

      امید جان هیچ بایدی در کار نیست. اگر شما ۲۰ روز مانده به خروج از کشور ، عدم سوء پیشینه را دریافت کنید ، تا زمانی که در خارج از ایران هستید اعتبار داره و نیاز به اخذ مجدد آن نیست ، همین.
      خوش باشی

      • سارا (كانادا) said,

        آگوست 23, 2010 در 12:38 ق.ظ.

        يعنى مثلا من اگه توو دسامبر كه برا تعطيلات ايران هستم سو پيشينه رو بگيرم و بعد توو ژانويه برگردم كانادا (سر كار و زندگيم) و بخوام مثلا هفت ماه بعد برا اقامت اقدام كنم، مشكلى نيست؟

      • امیر said,

        آگوست 23, 2010 در 9:12 ق.ظ.

        سارا جان ۲۰ روز مانده به خروجت از ایران سوء پیشینه را بگیری ، هر زمانی که خواستی میتونی از آن استفاده کنی.
        خوش باشی

      • سارا (كانادا) said,

        آگوست 24, 2010 در 1:56 ق.ظ.

        ببخشيد كه بازم سوال دارم: پس اينكه سايت مهاجرت ميگه اين عدم سو پيشينه بايد بيشتر از سه ماه از صدورش نگذشته باشه چيه جريانش؟ برا كسانى ميگه كه همچنان دارن توو مثلا ايران زندگى مي كنن و از همونجا دارن مداركشون رو مى فرستن؟

      • امیر said,

        آگوست 24, 2010 در 9:12 ق.ظ.

        سارا جان شامل حال کسانی میشود که در حال حاضر در آن کشور ساکن هستند.
        خوش باشی

  25. Ashkan said,

    آگوست 23, 2010 در 2:16 ق.ظ.

    Salam bar Amir aziz va sayereh doostan.

    Aval hameh bebakhshid keh pingilish minevisam chun keyboard farsi nadaram.

    Man emrooz 13 mah az ferestadaneh madarekam beh dameshgh migrazeh va dar haleh hazer dar Australia hastam va khoshbakhtaneh emtehaneh registration pezeshki ro ham pass karadam.

    Man bad az gozashat 12 mah yek nameh peygiri beh damesgh ferestadam va juyayeh ahval shodam keh pasokh birabteh “you are in queue for review” ra bad az yek mah daryaft kardam.

    Belafaseleh yeh nameh barayeh vazir mohtaram tahiyeh va emrus ersal kardam keh omidvaram pasokh monasebi bedan.

    Agar amir ejazeh bede mikham dar rabeteh ba neveshtaneh ien nameh chizhai ro keh benazaram miyad begam shayad bad nabasheh.

    1-hameh agar ien nameh ra benevisand khili bishtar tasir gozareh

    2-lahneh nameh moadabeneh basheh vali motemaleghaneh nabashad.

    3-hataman agar fekr mikonid lazemeh nameh ra ghabl az ersal beh fard mored etminani keh beh zaban engilisi mosalateh neshan bedahid chun har cheh ghadr mantegh va negaresh nameh ghavitar basheh tasir gozarish bishtareh.

    4- Kholaseh va ba estedlal benevisid va parakandeh goi nakonid

    5- dar payan beh tor vazeh khasteh khuemun ro bayan konim

    6-ebrazeh narezayati ra beh lahn moadabaneh hatman elam konim va begim ien bar khalaf gole ghabli ast.

    Mokhleh amir khan va sayereh dustan.

    • امیر said,

      آگوست 23, 2010 در 9:16 ق.ظ.

      ممنونم اشکان جان
      خوش باشی

  26. سروناز said,

    آگوست 23, 2010 در 5:24 ق.ظ.

    سلام امير جان
    مي خواستم بدونم اگه بين فرم اوليه به سيدني و مداركي كه به دمشق فرستاده ميشه تناقض بزرگي وجود داشته باشد ( از نظر تاريخهاي شغل و پاره وقت يا نيمه وقت بودن)‌فايل نامبر دوم صادر ميشه يا نه؟ واقعيت اينه كه من آنقدر به مشاورم شك و ترديد دارم و خرابكاري ازش ديدم كه از نحوه پركردن فرم هام نگرانم. بويژه اينكه آن شركت (كه شركت بسيار بزرگي است و تبليغات زيادي هم ميكنه)‌از دادن كپي فرمهاي ارسالي به كلاينت هاش ممانعت ميكنه. درحال حاضر بيش از يك سال از فايل نامبر دوم من ميگذره و در مرحله Recieved by visa office مي باشم.
    مرسي از راهنمايي هاي ارزنده ات. كاش همان اوايل با وبلاگت آشنا ني شدم و نه اينهمه پول به اون شركت مي دادم و نه اينهمه نگراني واضطراب را براي خودم مي خريدم.

    • امیر said,

      آگوست 23, 2010 در 9:19 ق.ظ.

      سروناز جان فایل نامبر دوم نشان دهنده هیچ چیزی نیست و فقط رسید دریافت مدارک هست.
      خیلی ها در شرایط تو هستند و باید بیشتر صبور باشی.
      خوش باشی

  27. سیمین said,

    آگوست 23, 2010 در 5:28 ق.ظ.

    با عرض سلام و خسته نباشیدخدمت امیر خان عزیزو مهربان

    امیر جان مدارکمو 17 آپریل دفتر سیدنی دریافت کرده و بعد از گذشت 75 روز و تغییر قوانین….. پرونده ام را بدلیل رسیدن دخترم به سن 18 سال ریجکت کردند با این توضیح که در زمان ارسال مدارک هنوز به 18 سال نرسیده بود بعد از اعتراض به این موضوع دوباره بدلیل نداشتن مدرک آیلتس برگشت خورد و دوباره اعتراض فرستادیم که زمان ارسال مدارکم قبل از قانون جدید بوده و بعد از گذشت 40 روز هنوز جوابی نگرفتیم …. بنظر شما یکمی دیر نشده و لازمه که دوباره پیگیری کنیم ؟
    از وقت و حوصله ای که صرف کمک به هموتناتون میکنید صمیمانه سپاسگذاریم و دوستتون داریم امیر عزیز

    • امیر said,

      آگوست 23, 2010 در 9:21 ق.ظ.

      ممنونم سیمین جان از لطفت.
      چرا ، به اعتقاد من پیگیر باش و تا به نتیجه دلخواه نرسیدی ، ول نکن که حق با توست.
      خوش باشی


برای مژده پاسخی بگذارید لغو پاسخ